بهنامِاوکهزیستنِماننیمنگاهیاز دیدگانِمهر اوست
سلامبهشما کهپارهایاز زیستنمرا در کنارتانو در تنفسِهوایِدلها و دیدگانِپاکِتانگذراندهام
آنروزها پاریوقتها بر زبانماینشعر بود که:
خدایا عاشقانرا با غمعشقآشنا کن زغمهایدگر غیر از غمهجرترها کن
نمیدانم، اما پاریوقتاستکهمیخوانم:
توخود گفتیکهدر قلبشکستهخانهداری شکستهقلبمنجانا بهعهدخود وفاکن
نمیدانم...
دگر جانیبراینوشتننمانده...
شاید...
شاید اینروزها سختترینروزهایِزیستنِمن و اوست...
و اگر شما _کهبسیبیشتر از خیلیها بهِتانعلاقهدارم_ دعایماننکنید، شاید دگر نتوانمبنویسم...
نمیدانم...
میگویند دعایِمومندر حقِ برادرِ مومنش، برآوردهاست.
پسبهحقِهر کهدوستدارید، در نمازتاناز یادماننبرید
شاید منهممثلدرویشدیافه، آخریننوشتنم در اینخانهباشد...
یاعلی